روز جهانی آینده در قالب آغاز به‌کار گروه تخصصی «آینده‌پژوهی فرهنگ و ارتباطات و جامعه» و برگزاری یک نشست تخصصی با عنوان «ظرفیت‏‏ های افکارسنجی برای آینده‌پژوهی انتخابات» در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات گرامی داشته ‌شد.

گروه «آینده‌پژوهی فرهنگ و ارتباطات و جامعه» به عنوان یک گروه تخصصی در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات تشکیل شده که اولین برنامه این گروه روز یکشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۴ در سالن کنفرانس انجمن‌های دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در قالب دو پنل برگزار ‌شد.

در پنل اول با عنوان «ضرورت آینده‌پژوهی فرهنگ و ارتباطات و جامعه»، بایزید مردوخی (اقتصاددان و مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی)، هادی خانیکی (رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات) و حامد طالبیان (پژوهشگر مطالعات آینده و از اعضای موسس گروه) به ایراد سخنرانی پرداختند.

panel1a
طالبیان: آینده پژوهی کسب آمادگی در زمان حال برای آینده است

در ابتدای این نشست حامد طالبیان پژوهشگر مطالعات آینده و از اعضای موسس گروه «آینده پژوهی فرهنگ و ارتباطات و جامعه» با اشاره به شکل‌گیری این گروه مطالعاتی در  انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات گفت: هر ساله روز جهانی آینده، مصادف با ۱۰ تا ۱۱ اسفند در ایران، گرامی داشته می‌شود و این روز پیشنهادی جهانی برای هم افزایی توان اندیشمندان جهان برای خلق جهانی بهتر بر روی کره زمین در آینده است.

طالبیان با بیان تجربه شخصی خود ادامه داد: واکنش‌های مختلفی نسبت به این رشته، ماهیت و به نوعی کارویژه‌ی آن بین مردم وجود دارد. عده‌ای ما را پیشگو تلقی می‌کنند و عده‌ای هم غیرممکن می‌دانند که نسبت به آینده بتوان پیش گویی کرد. اما آینده پژوهی درباره روایت‌های مربوط به آینده صحبت می‌کند، آینده پژوهی کسب آمادگی در حال است تا آمادگی مقابله با شرایط آینده را داشته باشیم. همچنین این رشته یک روش نظام‌مند تفکر و یک چتر نظری و روش شناختی است و بسته به این که در کدام حوزه فعالیت می‌کنید، با نظریه‌های خاص آن حوزه مواجه هستید و باید از روش شناسی های مختلف به صورت نظام مند استفاده کنید.

panel1b
مردوخی: اندیشه‌های ما صرف گذشته و حال شده و به آینده توجهی نکرده‌ایم

بایزید مردوخی، اقتصاددان و مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز گفت: آینده مثل گذشته و حال نیست که براساس روش‌های معینی بتوان درباره آن صحبت کرد چون آینده هویت مشخصی ندارد و نمی‌توان درباره آنچه هویت مشخصی ندارد ادعاهای زیادی مطرح کرد، لذا باید در تحلیل آینده از روش‌هایی استفاده کنیم که عقلانیت آنها را قبول کند. همه آنچه ما درباره آینده بیان می‌کنیم عقاید علمی نیست که درباره آن بتوان ادعا کرد. شناخت علمی مستلزم ابطال پذیری است ولی آینده این خصیصه را قبول نمی‌کند.

مردوخی اظهار کرد: مهم‌ترین دلیل علاقه بشر به آینده، گرایش به مرگ است. چون مرگ در پیش است لذا برای آینده حدس می‌زند و این حدس به شیوه‌هایی مثل غیب‌گویی یا اشکال دیگر بیان می‌شود که مبانی علمی ندارد، بنابراین میل به این که بداند آینده چگونه خواهد بود در انسان بسیار جدی است. در بسیاری از کشورهای صنعتی و حتی کشورهای همسایه سنت آینده پژوهی وجود دارد و جای خود را پیدا کرده است و در ایالات متحده تبدیل به سنت شده است. هر رئیس جمهوری در ابتدای کار گزارشی از آینده‌پژوهی دریافت می‌کند. آخرین گزارش زمانی بود که اوباما به ریاست جمهوری رسید و گزارش سال ۲۰۳۰ را برای او ارائه کردند و در آن درباره‌ی تمام نقاط جهان مسائلی را مطرح شده بود.

این اقتصاددان ادامه داد: اما ما در ایران از حدود ۷۰ سال پیش بود که توانستیم به بیش از یک شبانه روز فکر کنیم. یعنی وقتی برنامه هفت ساله در سال ۱۳۲۷ تهیه شد که صرفا به پروژه‌های عمرانی پرداخته بود. این روند تا به امروز ادامه داشته است اما در تمام این مدت ما هرگز آینده‌نگری نداشته‌ایم و آینده‌های ما بیش از پنج سال برد نداشته است. به همین دلیل آینده نگری در ایران بعد نداشته است و به برنامه های پنج ساله محدود شده است. در چند سال اخیر هم در نهایت فعالیت‌های سازمان برنامه‌ریزی به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه و منجر به تدوین چشم انداز ۱۴۰۴ شد که چشم اندازی ۲۰ ساله را در نظر گرفته است. ارزیابی من از سند چشم انداز این است که ما در ۱۰ سال اول بنا به دلایلی به جایگاه قابل توجه نرسیده‌ایم و مطمئنا برای ۱۰ سال آینده فشار بیشتری را باید متحمل شویم.

او تصریح کرد: عمده‌ی اندیشه‌های ما صرف گذشته و حال شده و به آینده و آینده‌نگری توجهی نکرده‌ایم و هنوز هم این گونه است. در حالی که در کشورهای دیگر مثل مالزی به این موضوع بها داده می‌شود و چشم‌انداز ۲۰۲۰ را چنان به گفتمان عمومی تبدیل کرده‌اند که حتی راننده تاکسی هم با ۲۰۲۰ آشنا است و به آن اهمیت می‌دهد، ولی ما نتوانسته‌ایم با سند چشم انداز چنین کاری بکنیم. خیلی از بخش‌های اجرایی ما نتوانسته‌اند در حوزه خود آینده نگری انجام دهند، ما غیر از پیشگویی و غیب‌گویی چیزی نداریم. برنامه ریزی های بلند مدت هم در کشور متدولوژی آینده نگری ندارد زیرا تنها تصور می کند که اگر روندها برقرار باشد ما به کجا خواهیم رسید.

مردوخی تأکید کرد: متدلوژی اصلی آینده پژوهی به نظرسنجی از خردمندان و اهل فن محدود می‌شود. هر چند روش‌های ریاضی، مدلی و روندشناسی هم در مقدمات وجود دارد، ولی آنچه درباره آینده پژوهی مطرح است، روش دلفی است که جمع معینی از صاحب نظران در حوزه‌های مختلف به پرسش‌هایی پاسخ می‌دهند.

مردوخی گفت: هنوز هم کسی ادعا نکرده که آینده پژوهی کار علمی است ولی در مقدمات آن کارهایی صورت می گیرد که مهم است، مثل بررسی روند گذشته که ممکن است اتفاق‌های خاصی از آن بیرون کشیده شود یا مثل کاهش یکباره نرخ زاد و ولد که بایستی از کارشناسان این حوزه پرسش و تحقیق شود آیا این اتفاق‌ها ادامه خواهد داشت و خود به نوعی به روند بدل خواهند شد یا نه؟ این اتفاق‌های خاص به جوانه‌های تغییر معروف هستند و ممکن است در آینده خودشان روندساز باشند و تفاوت بین پیش بینی و آینده نگری هم در این گونه مسائل است.

او ادامه داد: تصویری که از آینده می‌سازیم بر اساس این مطالعات است و بررسی گذشته، روندها، جوانه‌های تغییر و مسائل اینچنینی مهم هستند. در نهایت محصول کار آینده پژوهی را به صورت یک سناریوی پایه ارائه می‌شود که بیشتر برای متقاعدکردن سیاستگذاران است. این سناریو از آنجا که معمولاً سناریوی ادامه روند است، سناریوی قابل اتکایی نیست. سناریوی دوم سناریوی مطلوب است که هر آنچه می‌خواهیم و مطلوب ماست به این سناریو تزریق می‌‌شود. سناریوی سوم هم سناریوی ممکنِ مطلوب است که برنامه ریزی برای منابع به کمک آن انجام می شود. باید با توجه به شناخت منابع یک سناریوی ممکنِ مطلوب بسازیم.

مردوخی تصریح کرد: در گذشته منابع طبیعی جزو مزیت‌ها بود ولی امروز آینده‌نگری از مزیت‌های نسبی بنگاه‌های تجاری بزرگ است. یعنی کمپانی‌هایی که آینده‌نگری کرده‌اند، مزیت‌ها و فرصت‌هایی را به سهامداران خود ارائه می‌دهند تا دیگر کمپانی‌ها آنها را ندارند.

او ادامه داد: در ایران ما اکنون با دو مورد آینده‌نگری مواجه هستیم. یکی برنامه ششم توسعه است که مشخص نیست آینده آن چگونه باشد چون تصویری آرمانی مثل نرخ رشد هشت درصد را ارائه می‌دهد، در حالی که کسری‌های شدید دولت این کار را دشوار می‌کند. آینده‌نگری دیگر، موردی است که از سال ۸۹ در مجمع تشخیص مصلحت نظام آغاز شده، فاز اول آن یعنی شناخت گذشته تمام شده و فاز دوم آن هنوز شروع نشده است.

panel1c

خانیکی: معماری هوشمندانه آینده شکل دادن به گفت‌وگو از طریق کنش است

سخنران سوم هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی بود که در نشست «آینده پژوهی فرهنگ و ارتباطات و جامعه» گفت: بر اساس آینده پژوهی امکان رصد تحولات در ایران وجود دارد و می توان تغییرات لایه‌های زیرین را تشخیص داد و این کاری است که بیشتر در حوزه جامعه شناسی و افکارسنجی باید بررسی شود. آینده موضوع دوردستی نیست که کشف شود، آینده را می‌سازند پس کنش ما در آینده‌ای که دنبال می کنیم، تأثیرگذار است. آینده بر اساس کنش و گفت‌وگو شکل می‌گیرد و ما باید کنش‌گر باشیم و به این صورت در آینده دخالت کنیم.

هادی خانیکی در این نشست گفت: گروه آینده پژوهی فرهنگ و ارتباطات و جامعه کمتر از یک هفته پیش به پیشنهاد برخی از دوستان در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات تشکیل شد و به مناسبت روز جهانی آینده اولین نشست این گروه برگزار شد.

رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با اشاره به سه نگاه در مطالعات آینده ادامه داد: سه نگاه در مطالعات آینده وجود دارد، نگاه اول نگاهی انفعالی است که آینده را ادامه‌ی وضعیت گذشته می‌بیند و بدون هیچ کنشی می‌خواهد آینده را بر اساس گذشته بشناسد. نگاه دوم، نگاه فعال است و کنشگر می‌خواهد آینده را بر اساس روش‌های گذشته بسازد و در واقع به نوعی بازسازی آینده است؛ اما نگاه سوم نگاه فرصت‌ساز یا آینده‌ساز است که به حوزه‌های مختلف سرک می‌کشد حوزه‌های مختلف قرار می‌گیرد و به نوعی تلاقی دادن حوزه‌های مختلف علوم را مدنظر قرار می‌دهد.

عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر این که آینده‌پژوهی در حوزه‌ی علوم انسانی و اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته است، گفت: سال ۸۳ نشستی در سازمان برنامه‌ریزی برگزار شد که جزو اولین نشست‌ها و بحث‌های میان رشته‌ای آینده‌نگری بود. در آن نشست بیشتر به حوزه‌ی تکنولوژی و فناوری پرداخته شد. آن موقع نزدیک ایام انتخابات مجلس هفتم بود و دکتر قانعی راد گفت پیش‌بینی بخش تکنولوژی کار مشکلی نیست اگر ما بتوانیم نتایج انتخابات مجلس هفتم یا نرخ مسکن در بهار ۸۴ را پیش‌بینی کنیم در واقع توانسته‌ایم به آینده‌نگری در اقتصاد و علوم اجتماعی برسیم.

خانیکی در ادامه به نتایج انتخابات هفتم اسفندماه هم اشاره کرد و گفت: برای پاسخ به این گونه مسائل عده‌ای رویکرد ساده‌ای را در پیش می‌گیرند و معتقدند ایران جامعه پیچیده‌ای است و هر گونه پیش‌بینی و سنجش افکار غیرممکن و بی فایده است. عده‌ای هم معتقدند موسسات و افرادی که در این زمینه پژوهش می‌کنند از اصول علمی تبعیت نمی‌کنند. مسئله این است که بعد از ورود به هر حوزه‌ی پیچیده‌تر، کار آینده‌نگری مهم‌تر و سخت‌تر می‌شود ولی غیرممکن نمی‌شود. بنابراین کسانی می‌توانند آینده جامعه را تشخیص دهند که در موقعیت تشخیص مسئله قرار بگیرند.

خانیکی تأکید کرد: در حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات وقتی مسئله‌ای را نمی‌فهمیم یا مردم یا خود را متهم می‌کنیم. چند سال پیش یک شرکت سازنده موبایل نظرسنجی در ایران درباره‌ی سلیقه‌ی ایرانی‌ها درباره‌ی تلفن همراه انجام داد و بر اساس نتایج آن تلفن‌های موردنظر را ساخت و روانه بازار ایران کرد، اما برخلاف انتظار کمترین فروش را در بازار ایران داشت. حال این مسئله را چگونه باید پاسخ داد. آیا مردم در زمان نظرسنجی بی حوصله بودند و با دقت پاسخ ندادند یا این که خواسته‌اند سر شرکت مورد نظر را کلاه بگذارند؟ به نظر من دلیل اصلی این است که گفتگویی بین مصرف کننده و شرکت مورد نظر به وجود نیامده و نتوانسته‌اند موقعیت همدیگر را درک کنند. به دلیل عدم تشخیص مسئله امکان گفت‌وگوی میان شرکت و مردم فراهم نشده است تا امکان آینده‌نگری به وجود آید. در موقعیت اکتشاف یا ساختن آینده باید در نقطه تلاقی باشیم و در این نقطه است که می‌توان فهم کرد؛ نسبت آینده پژوهی و ارتباطات هم از اینجا شروع می‌شود یعنی از جایی که ارتباط و گفت وگو شکل می‌گیرد.

خانیکی در ادامه به یکی از پژوهش‌های قبل از انقلاب اسلامی مجید تهرانیان، پژوهشگر ارتباطات درباره‌ی آینده‌نگری رادیو و تلویزیون ایران اشاره کرد و گفت: تهرانیان در دهه‌ی ۵۰ شمسی پژوهشی درباره رادیو و تلویزیون انجام داد و هدفش این بود که چه طور می‌توان رادیو و تلویزیون را برای آینده سودمند و مفید کرد. او این پژوهش را به روش دلفی یا به قول خودش روش سروش انجام داد که هم وضعیت موجود و هم وضعیت مطلوب را مدنظر قرار می‌داد. تهرانیان در این پژوهش سه سطح از نخبگان جامعه را مورد نظر داشت سطح اول روشنفکران جامعه بود، سطح دوم جوانان و دانشجویان و در سطوح سوم مدیران میانی و فرهنگی قرار داشتند.

خانیکی تصریح کرد: چند سال بعد از دکتر تهرانیان درباره نتیجه گیری همان بحث پرسیدم و او درباره‌ی نتیجه گفت تحول مذهبی بزرگی در ایران در حال وقوع است. تهرانیان سال ۵۵ این مسئله را مطرح کرد یعنی دو سال قبل از انقلاب اسلامی. از او دلیل مذهبی بودن این تحول را پرسیدم که در پاسخ گفت مدیران فرهنگی در رادیو و تلویزیون ایران به کاری که انجام می‌دادند به لحاظ تخصصی اعتقاد نداشتند و بیش از ۶۵ درصد مدیران کاری را که انجام می‌دادند از نظر رسانه‌ای درست نمی‌دانستند و بیشتر مدیران مورد مطالعه معتقد بودند جامعه ایران جامعه‌ای مذهبی است در حالی که در برنامه‌های رادیو و تلویزیون به آن توجه نمی‌شد، لذا شکافی بین رسانه و واقعیت جامعه به وجود می‌آمد. اما به دلیل نبود فضای گفت و گویی امکان ارائه یافته ها در آن زمان برای تهرانیان فراهم نشد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی در ادامه گفت: بر اساس مطالعات آینده پژوهی امکان رصد تحولات در ایران وجود دارد و می توان تغییرات لایه‌های زیرین را تشخیص داد و این کاری است که بیشتر در حوزه جامعه شناسی و افکارسنجی باید بررسی شود. آینده موضوع دوردستی نیست که کشف شود، آینده را می‌سازند پس کنش ما در آینده‌ای که دنبال می کنیم، تأثیرگذار است. آینده بر اساس کنش و گفت‌وگو شکل می‌گیرد و ما باید کنش‌گر باشیم و به این صورت در آینده دخالت کنیم. معماری هوشمندانه آینده همان شکل دادن به گفت و گو از طریق کنش است.

هادی خانیکی در پایان تأکید کرد: باید از نگاه‌های سناریویی، تحلیل روندها و برخورد انفعالی فراتر برویم و به لایه‌های درونی جامعه‌ای مثل ایران بپردازیم که با شتاب در حال تحول است و به اتکای همین دانش می‌توانیم دستاوردهای تازه‌ای داشته باشیم. آینده‌نگری پناه بردن به یک دانش بی‌دغدغه نیست. اتفاقا آینده‌پژوهی خلق دغدغه و مسئله است و می‌توان پلی میان آینده‌نگری، افکارسنجی و رصد تحولات جامعه به وجود آورد و امیدوارم نهادهای فرهنگی و آکادمیک و اجرایی از کنار این مسئله به سادگی عبور نکنند. متأسفانه از ویژگی‌های جامعه آکادمیک ما مسئله‌گریزی آن است و از کنار مسائل سخت به سادگی عبور می‌کند. اگر شناخت ما از مسائلی مانند انتخابات توسط کارهای خودمان نباشد، مطمئن باشید با اتکاء به نظریات دهه ۴۰ و ۵۰ مثل نظریه لازارسفلد و… نمی‌توان مسائل داخلی را شناخت.

گزارش پنل دوم را اینجا بخوانید.

گزارش از هادی خیری، منبع: شفقنا