محمد مهدی مولایی – در فارسی Big Data به عبارات و اصطلاحات متعددی از جمله «بزرگداده»، «دادههای بزرگ»، «کلان داده» و «دادههای کلان» ترجمه شده است. بیگ دیتا را هرطور که ترجمه کنیم، در تعریف آن تفاوتی ایجاد نمیشود: «به مجموعه دادههایی اطلاق میشود که مدیریت، کنترل و پردازش آنها فراتر از توانایی ابزارهای نرمافزاری در یک زمان قابل تحمل و مورد انتظار است». مقیاس بزرگ و کلان بودن این داده نیز همزمان با پیشرفت فناوریهای ذخیرهسازی و پردازش اطلاعات روز به روز در حال افزایش است. دادههای ایستگاههای هواشناسی، سامانههای امواج رادیویی، مبادلات شبکههای اجتماعی آنلاین، متون و اسناد اینترنتی، نمایههای جستوجوهای اینترنتی، دادههای نجوم، پروندههای پزشکی بیماران، اطلاعات سامانههای خرید از فروشگاهها، پژوهشهای زمینشناسی و غیره نمونههایی از دادهها در مقیاس بزرگ هستند.
بیگ دیتا اصطلاح جدیدی است که برای رشد قابل توجه در تولید، دسترسپذیری، ذخیرهسازی و پردازش دادهها و اطلاعات بهکار میرود و در ارتباط با گسترش روزافزودن فناوری اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است. حجمی از دادهها که اینروزها میتواند ذخیره و پردازش شده و نتایج تحلیل آن مورد استفاده قرار گیرد در گذشته نهچندان قابل تصور هم نبود. پیامدها و اثرات این تحول فناورانه اما فقط به دنیای پردازشگرها محدود نمیشود و همه عرصههای زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است. در مباحث مربوط به بیگ دیتا امروزه از مزایا و معایب بزرگ دادهها سخن گفته میشود. از سویی شرکتها و سازمانها امروزه قادر به ثبت و کنترل حجم قابل توجهی از دادههای مربوط به مشتریان و مراجعهکنندگانشان هستند و از سوی دیگر دولتها اطلاعات گستردهای از همه ابعاد زندگی شهروندان خود در اختیار دارند. این دادههای کلان، قدرت قابل توجهی در اختیار شرکتهای تجاری و دولتها قرار میدهد که میتواند در جهت پیشرفت زندگی بشر قرار گیرد و یا در جهت تامین منافع اقتصادی و سیاسی صاحبان قدرت مورد سوء استفاده واقع شود. از اینروست که آینده بیگ دیتا و اثرات و پیامدهای آن بر ابعاد مختلف جامعه در آینده دغدغه کارشناسان و صاحب نظران است.
وضعیت دادههای بزرگ در سال ۲۰۲۰ بخشی از پروژه آیندهپژوهانه مشترک بین موسسه تحقیقاتی پیو (PEW) و دانشگاه الون (Elon) است که ابعاد مختلف شبکه جهانی اینترنت در آینده را مورد توجه قرار داده است. آیندهپژوهان این موسسه تحقیقاتی دو سناریوی متضاد با رویکرد بدبینانه و خوشبینانه را طراحی کردهاند. این دو سناریوی متفاوت در اختیار تعدادی از کارشناسان و صاحبنظران قرار گرفته و از آنها خواسته شده پیشبینی کنند کدام یک از این دو سناریو تا سال ۲۰۲۰ محقق خواهد شد. شرکتکنندگان در این پژوهش افراد مختلفی شامل مدرسان و پژوهشگران دانشگاهی، متخصصان و مدیران شرکتهای فناوری اطلاعات، رسانهنگاران، آیندهپژوهان و صاحبنظرانی از سایر حوزهها بودهاند. نتایج پژوهش نشان داده ۵۳ درصد در دسته خوشبینها و ۳۹ درصد در گروه بدبینها قرار گرفتهاند.
سناریوی خوشبینانه
شمار صاحبنظران خوشبین نسبت به آینده دادههای بزرگ بیش از بدبینان است. در نظرات شرکتکنندگان به جنبههای مثبت آینده دادههای بزرگ از جمله بهبود بهرهوری حاصل از همکاری انسان و ماشین، ارتقای شفافیت سازمانها و گسترش مرزهای دانش در حوزههای مختلف اشاره شده است. اشاره به چند مورد از نظرات موافقان این سناریو میتواند جالب توجه باشد.
جف واریس از جمله خوشبینهایی است که در حوزه دانشگاهی فعالیت میکند. این پروفسورِ وبلاگنویس بدبینیهای مطرح شده درباره آینده دادههای بزرگ را «هراس اخلاقی» (Moral Panic) میداند. او اعتقاد دارد رسانهها درباره مضرات دادههای بزرگ و تهدیدهای قابل تصور آن برای حریم خصوصی دیو ساختهاند. از این نگاه پیشبینیها و موضعگیریهای بدبینانه در مقابل اغلب تکنولوژیهای جدید به شکلهای مختلف وجود داشته و حال در مورد اثرات منفی دادههای بزرگ نیز اغراقهای زیادی صورت میگیرد که خلاف واقع هستند.
دیگر موافق حاضر در این پروژه برایان تراگدان یک کارآفرین حرفهای است. او دادههای جدید را بسیار ارزشمند و معادل با «نفتِ دوران جدید» (New Oil) میداند. از نگاه او شرکتها، سازمانها و دولتها میتوانند این منبع جدید را استخراج کرده و از آن بهرهبرداریهای زیادی انجام دهند.
تیفانی شلاین صاحبنظر اینترنت و از پایهگذاران جوایز وبی از منظر دیگری به مزیتهای دادههای بزرگ نگاه میکند. از نگاه او با استفاده از تحلیل این دادهها میتوانیم الگوهای جدیدی در عرصههای مختلف را مشاهده کنیم که تا پیش از این قابل دستیابی نبودند. این الگوهای جدید از مدلهای رفتاری انسانها در شبکههای اجتماعی آنلاین تا الگوهای سامانههای هواشناسی را شامل میشود.
سناریوی بدبینانه
در مقابل نگاه بدبینانه میگوید در صورت گسترش توانایی ذخیره و پردازش دادههای کلان مشخص نیست انسانها توانایی تحلیل هوشمندانه این اطلاعات را داشته باشند. از سوی دیگر گردآمدن مجموعهای از دادههای مختلف درباره شهروندان دردستان دولتها و شرکتها که میتوان از اصطلاح کنایهآمیز «داشبورد بشریت» (Humanity’s Dashboard) برای آن استفاده کرد محل نگرانی است.
کارشناسی که نظرات خود را با عنوان ناشناس ثبت کرده اعتقاد دارد امروزه رشد گردآوری دادهها با دو هدف صورت میگیرد: تامین اهداف دستگاههای امنیت ملی کشورها و بهبود پایگاههای داده بازاریابی. از نگاه او در هیچکدام از این دو هدف تامین منافع عمومی کاربران شبکه دنبال نمیشود. در هدف اول همه کاربران تروریستهای بالقوه تصور میشوند و در نگاه دوم به همه کاربران بهعنوان خریداران کالا و خدمات توجه میشود.
برایان هاروی که یک چهره دانشگاهی است نیز نگاه بدبینانه خود را به شکل دیگری مطرح میکند. در نگاه او گردآوری دادهها بهدنبال تقویت اغنیا با هزینه فقراست. از منظر او درباره دادههای کلان نباید به دنبال پاسخ به دوگانه «مفید برای جامعه» یا «مضر برای جامعه» بود. دوگانه مناسبتر «مفید برای ثروتمندان» یا «مفید برای فقیران» است چرا که چیزی باعنوان جامعه وجود ندارد و ما تنها با فقر و رفاه و نزاع طبقاتی مواجه هستیم. در این موضوع نیز پیشرفت دادههای کلان شکاف اقتصادی را افزایش خواهد داد و به نفع ثروتمندان جامعه تمام خواهد شد.
بری پار که یک تحلیلگر رسانهای است نیز اعتقاد دارد اطلاعات بهتر بهندرت پاسخ مناسب برای مشکلات اجتماعی جامعه واقعی ما هستند. اطلاعات بیشتر و بهتر در مقابل میتوانند پاسخهای مناسبی برای سوالات و مشکلات تجاری باشند و منفعت حاصل از آنها شامل حال عموم مردم نمیشود. در نتیجه از دست دادن حریم خصوصی و آزادیهای فردی و اجتماعی از جمله پیامدهای رشد دادههای بزرگ برای مردم خواهند بود.
سناریوهای میانه
علاوه بر این دو گروه از صاحبنظران که بهصراحت نگاههای خوشبینانه و بدبینانه خود به آینده دادههای کلان را بیان کردهاند، تعداد کمتری از کارشناسان در قالب هیچ یک از دو دسته قرار نگرفتهاند. حدود هشت درصد از شرکتکنندگان با هیچ یک از دو سناریوی طراحی شده موافق نبوده و آنها را انتخاب نکردهاند. این کارشناسان دیدگاهها و نظرات مختلفی را بیان کردهاند که میتوان از عنوان سناریوهای میانه برای آنها استفاده کرد. در این گروه دیدگاههای مختلفی قرار میگیرد. از جمله کسانی که به برشمردن محدودیتها و مزایای دادههای کلان در کنار یکدیگر تاکید داشتهاند، کسانی که اعتقاد دارند انسان همواره بیشتر از انچه که میداند ادعای دانستن دارد و از این رو شیوه نگاه به دادههای کلان قابل تجدیدنظر است و همچنین چندین دیدگاه دیگر در این دسته قرار میگیرند.
ردپای بحث و جدل درباره پیامدهای مثبت و منفی دادههای بزرگ را با کمی دقت میتوان در موضوعات مختلف روز پیدا کرد. سازمانها، شرکتها و دولتها با تمام توانشان به دنبال بهرهگیری از فرصتهای جدید دادههای کلان هستند و توجه چندانی به نگاههای بدبینانه ندارند. در مقابل برخی صاحبنظران و منتقدان رسانهای و دانشگاهی با نگاهی نقادانه چنین اشتیاق پرشتابی را مخاطرهآمیز میدانند. اما امکان قضاوت درباره اینکه کدام یک از این دیدگاهها به واقعیت نزدیکتر است تنها با گذشت زمان میسر خواهد شد. کمتر از یک دهه زمان لازم است تا ببینیم دادههای کلان چه سرنوشتی برای آینده ما رقم خواهند زد.
محمد مهدی مولایی
ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات، شماره ۱۳۱، دیماه ۱۳۹۲
منابع:
Anderson, Janna; Rainie, Lee (2012) “The Future of Big Data”, Pew Research Center, URL: http://www.pewinternet.org/Reports/2012/Future-of-Big-Data.aspx
Kessler, Sarah (2012) “Big Data In 2020: More Info, More Problems”, Fast Company, URL: http://www.fastcompany.com/1843267/big-data-2020-more-info-more-problems